کد خبر: 3978009
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۴
حجت‌الاسلام اصفهانیان:

توجه به مهدویت در ساختار جریان حسینی نهادینه شده است 

مدیر مؤسسه مطالعات راهبردی و فرهنگی اصحاب‌الحسین(ع) اظهار کرد: توجه به مهدویت در ساختار جریان حسینی نهادینه شده است و این دو ماجرا به هم پیوند خورده است؛ یکی مسیر آینده را روشن و دیگری چگونگی حرکت را واضح می‌کند، لذا باید این مسیر را به خوبی و از زاویه الهی بشناسیم.

به گزارش ایکنا، نشست «بهره از جریان حسینی در ساخت آینده الهی و تمدنی» امروز چهارشنبه 26 خردادماه از سوی مرکز راهبردی تشکل‌های دینی، با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سعید اصفهانیان، مدیر مؤسسه مطالعات راهبردی و فرهنگی اصحاب‌الحسین(ع) برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی‌ را می‌خوانید:
 
گاهی در فضاهای مختلف دینی و مذهبی و ... اقدام به تطبیق می‌کنیم. کسی هم که از حوزه فضای سیاسی و امنیتی تطبیق کرده و می‌گوید فلان شخص همان شعیب یا ... است یا می‌گوید ماجرای منا که چند سال قبل اتفاق افتاد، همان ماجرای آخر الزمانی روایات است، در واقع اقدام به تطبیق کرده که نتایج خوبی در پی ندارد. وقتی این تطبیق‌ها شکل می‌گیرد، باید در مقابل آن یک ساخت و سازی هم شکل بگیرد که گاه اشتباه است و جامعه را به سمت بیراهه می‌برد. یکی دیگر از مصادیق این ساخت و ساز، برداشت‌های سی‌دی «ظهور نزدیک است» بود.
 
باید بدانیم که از دل قرآن چه چیزی پیش روی ماست و بر آن اساس، باید چه کار کنیم. بهره از جریان حسینی در ساخت آینده تمدنی را نیز با چنین رویکردی می‌توانیم مطالعه کنیم که یکی بهره به آن شکلی است که خودمان می‌خواهیم و هزار و چند سال است که همان راه را می‌رویم. سؤال این است که صرف نظر از اینکه عزاداری چقدر مطلوب است، آیا باید عناصر دیگری در تقویت فضا نسبت به امام حسین(ع) شکل بگیرد یا خیر؟ باید بر مدار قرآن، گفت‌و‌گویی داشته باشیم که هم از وجه حسینی بهره‌مند است و هم این وجه را به عنوان یک موتور محرکه پرقدرت پشت خودش دارد و به سمت آینده حرکت می‌کند.
 
در سال‌های اخیر، استفاده زیادی از کلمه تمدن شده وگرنه در قرآن کریم کلمه تمدن نداریم، اما به علت اینکه شمولیتی دارد و ابعاد عظیمی از منظر اعتقادی و فرهنگی و ... را در درون خود دارد، لذا از آن استفاده می‌کنیم. اگر از آینده تمدنی سخن می‌گوییم، این کلمه همه ساخت‌ و سازهای فردی و اجتماعی را شامل می‌شود و اگر می‌خواهیم ادبیات آن را پیدا کنیم، باید کلماتی مانند امام، مَلِک، امارت و حکومت را در فضای قرآن در کنار هم جست‌و‌جو کنیم.
 
برای اینکه تحقیقات ما در حوزه مفهوم‌شناسی قرآنی روشن شود، باید دانست منظور ما آینده، وعده داده شده‌ای است که خدای متعال با استفاده از ظرفیت‌های انسانی، مَلِکی و معجزات مختلف می‌سازد و آسمان را بر زمین حاکم می‌کند. حوزه ایمان را کاملاً در مصداق عمل صالح می‌بینیم. ساخت و ساز در حوزه اجتماع و فضای اخلاقی و معماری و ... را نیز می‌بینیم، بنابراین منظور ما از آینده الهی و تمدنی، ورود فضاهای الهی از مدار آسمان به زمین و سلطه و حاکمیت و اِشراف بر همه زمین است تا حدی که مدل انسان در زمین کاملاً برآمده از آسمان باشد. با این اوصاف، باید ابتدا بدانیم آینده چیست و خدای متعال چه چیزی را مطلوب ساخت و ساز معرفی کرده است.
 
گاهی جریان حسینی را حادثه‌ای تاریخی واقع شده در سال 61 هجری می‌دانیم که تمام شد و حال می‌خواهیم بر آن اساس کاری انجام دهیم که مثلاً ممکن است گریه باشد، اما اینها تعاریف پایین‌دستی از جریان حسینی و ناشی از برداشت‌های ماست، اما منظور ما از جریان حسینی، جریانی است که خدای متعال از ابتدای خلقت از آن صحبت کرده و پیوند آن را با آینده مهدویت برقرار کرده است.  
 
اگر بپذیریم که جریان حسینی، ماجرای اباعبدالله الحسین(ع) یک استراتژی کلان برای عبور مقطع دنیا به سمت آخرت و برای سوق دادن انسان‌ها به سرزمین ظهور بوده است و متون معرفت دینی مبتنی بر این معناست، آنگاه نگاه تقلیلی به اباعبدالله(ع) نخواهیم داشت، بلکه نگاه ما متأثر از فضای مبدأ به سمت مقصد و مبتنی بر حرکت جریانات عظیم آسمانی به سمت آینده است و نقطه 61 هجری، نقطه بروز این جریان و مشکل‌گشا برای فضای فردی و اجتماعی است تا حدی که از مقطع دنیا به سمت آخرت عبور کنی.
 
بنابراین جریان حسینی برای ما یک جریان قدرتمند متأثر از عناصر آسمانی و ایمانی است که در عرصه عینی و عملی در عرصه اجتماعی نشسته است که می‌تواند مسیرهای کوتاه و حتی بن‌بست تاریخی را باز کند. مسیر به سمت ابا‌عبدالله بسیار ویژه و صرفاً بر اساس اقامه عزا نیست، بلکه یک توجه معرفتی است. توجه اباعبدالله به جریان مهدویت نیز یک توجه ساختاری است. وی در شب عاشورا و در روز ورود به کربلا از آن صحبت می‌کند. 
 
توجه به مهدویت در ساختار جریان حسینی نهادینه شده است و این دو ماجرا به هم پیوند خورده و یکی مسیر آینده را روشن و دیگری چگونگی حرکت را واضح می‌کند، لذا باید این مسیر را به خوبی و از زاویه الهی بشناسیم. در این‌صورت ساخت و ساز ما متفاوت خواهد بود. اگر با این منطق ورود کنیم، آنگاه در کف میدان هزاران هزار نفر هستیم که می‌خواهیم پیرامون آن چیزی که خدای متعال در مورد فضای حسینی و مهدوی شکل داده، گفت‌و‌گو کنیم، اما اگر ادبیات حسینی را آن‌گونه که خداوند به صورت جریانی دیده است، نبینیم و ادبیات الهی را آنگونه که خداوند ترسیم کرده مورد توجه قرار ندهیم، دچار تطبیق‌گرایی می‌شویم که مضرات زیادی دارد و افراد و گروه‌هایی از طیف‌های مختلف نیز در درون آن قرار خواهند گرفت. اینها همگی حکایت از این دارد که ما مهدویت و جریان حسینی را آنگونه که باید و شاید مورد توجه قرار نداده‌ایم.
 
معتقدم باید تمرکز مجموعه‌ها را به سمت شناخت جریانی از فضای حسینی و شناخت مقصدی از جریان الهی و مهدوی ببریم و اتصالات ساختاری بین این دو بخش برقرار کنیم. اگر منطق‌های قرآنی و روایی این دو فضا را مورد گفت‌وگو قرار دهیم، این ادبیات واضح می‌شود و ما با یک وجه حداکثری می‌توانیم خوانش و ادبیات متفاوت از آنچه امروز وجود دارد را داشته باشیم. با ورود جریان اربعینی، فضای هیئات ما متفاوت شده است، چراکه خوانش متفاوتی از جریان حسینی برای ما ایجاد کرده است. 
 
حال سؤال این است که آیا اربعین حرف‌های جدیدی زده است؟ پاسخ منفی است، اما ما با این جریان حسینی آشنا نبودیم، لذا اربعین چیز جدیدی در پیکر جبهه حق وارد نکرده، بلکه بطن ماجرای حسینی را کاوش و فهم و خوانش جدیدی برای ما ایجاد کرده است، در حالی که جریان حسینی همان پتانسیل‌ها را در درون خود داشته، اما ما آشنا نبوده‌ایم. بنابراین باید بر اساس جریان حسینی به سمت مهدویت و بر اساس منطق قرآن و روایات حرکت کنیم تا در نهایت راه برای مفاهمه و گفتمان باز شود. ظرفیت‌های بسیاری در هیئات مذهبی وجود دارد که باید به عنوان یک پتانسیل عظیم شکوفایی شود، چنانکه جریان اربعین دقیقاً در حال انجام دادن چنین کاری است. ان‌شاء‌الله خدای متعال مسیر مفاهمه و گفت‌وگو را بیش از پیش باز کند و ما هم دست در دست هم در راستای این هدف حرکت کنیم.
انتهای پیام
captcha